حرف دل

ساخت وبلاگ
من از دنیایی دیگر آمده ام. دنیایی تاریک و سیاه. اما گرم. و عجیب مامن خوبی بود برایم.نمیدانم چه وقت و کجا بود که خوابی وحشتناک مرا به مکان و زمانیپر نور برد. چشمانم درد گرفته بود از شدت نور و یارای زدن حتی پلکی را هم نداشتم. تصمیم گرفتم چشمانم را برای مدتی ببندم.بر اساس گفته های این و آن ظاهرا من در دومین روز از هفته و دومین روز از آخرین ماه ازسال به دنیا آمده ام.سنم؟؟؟؟ راستش این را به من نگفته اند. و همان بهتر که نگفتد!آخر من خودم هم گاهی به داشتن یک سن مشخص شک میکنم.چون یک روز بچه ای دو ساله و لجباز و  گاهی یک آدم بزرگ خیلی آرام و بی حرف و گاهی جوانی پر شر و شورو گاهی یک نوجوان تازه به سن بلوغ رسیده ی پر ازهیجانات مختلف در هم آمیخته ام.این را میگویم اما تعجب نکن. شنیده ام که بعضی ها هم به من گفته اند آدم پیر!سوتفاهم نشود, رفتار و اخلاق و حرف زدنم را به یک آدم پیر نسبت داده اند.خلاصه که آن روز من به سیاره ی زمین سفر کردم. هفتمین سیاره و عجیب ترین سیاره ای که پر از آدم مست و جغرافیا دان و ....... و حتی پر از گل سرخی بود که من نیز یکی از آنها را داشتم و همیشه فکر میکردم او تنها گلی ست که در دنیاست و از داشتنش به خودم میبالیدم.سلام من شازده کوچولو هستم حرف دل...ادامه مطلب
ما را در سایت حرف دل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 13771202monjez بازدید : 5 تاريخ : چهارشنبه 19 ارديبهشت 1403 ساعت: 14:23

وقتی بزرگ میشی کم کم رویاهات تو ذهت شکل میگیرن و تصویرشون واضح تر میشه

اما هر چی بیشتر فکر میکنی میبینی تا خودت برا خودت کاری نکنی کافی نیست.

منم دقیقا قبل اینکه نقل مکان کنم به این چیزا فکر میکردم. من بیست و سه سالم بود و باید رو پای خودم می ایستادم.

تا بتونم خودم دونه دونه هدفامو تیک بزنم, با پول خودم نه پول بابام...

حرف دل...
ما را در سایت حرف دل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 13771202monjez بازدید : 4 تاريخ : چهارشنبه 19 ارديبهشت 1403 ساعت: 14:23

بعد از یکسال و دو ماه و اندی به بلاگفا بازگشتم

سلام علکم جمیعاََ.

خیلی از قدیمیا الا دیگه نیستن اما مینویسم خب...

و نوشتن که چقدر حال آدمو خوب میکنه

.

.

.

این داستان ادامه داره...‌‌...

حرف دل...
ما را در سایت حرف دل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 13771202monjez بازدید : 52 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 16:01

من برای شناختن خودم باید سفر میکردم

به درون خودم

به افکار خودم

به قلب خودم

و من خوب معماری شدم!

ساختم;

خودم را

قلبم را

و افکارم را

من هنوز همان دیوانه ام

اما درون من...

درون من انقلاب عظیمی رخ داد

حرف دل...
ما را در سایت حرف دل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 13771202monjez بازدید : 68 تاريخ : جمعه 10 تير 1401 ساعت: 21:13

پدر من روز مادر رو توی وبلاگ بهش تبریک گفتم. همون روزم به خودش تبریک گفتم و ماچش کردم. اما چه کنم که هدیه ای لایق مادر ندونستم و به ناچار درمانده ماندم.اما بی انصافیه که برای پدر پست نذارم و تبریک نگم. ول حرف دل...ادامه مطلب
ما را در سایت حرف دل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 13771202monjez بازدید : 60 تاريخ : يکشنبه 18 مهر 1400 ساعت: 22:26

زنان یک جامعه را محدود کنید ، آن ها را تو سری خور و حقیر کنید ، تمسخرشان کنید، کاری کنید تا بزرگترین آرزویشان ازدواج و بزرگترین هنرشان آشپزی و خیاطی باشد، بلایی بر سر آن ها بیاورید تا از اجتماع بترسند حرف دل...ادامه مطلب
ما را در سایت حرف دل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 13771202monjez بازدید : 108 تاريخ : يکشنبه 17 فروردين 1399 ساعت: 2:21

با احساس گُر گرفتگی حوله ی دور سرم و پتویی که روم بود رو محکم تو حالت خواب کنار زدم. فایده نداشت. تمام تنم داشت میسوخت. از خواب بیدار شدم. . چراغ اتاق خاموش بود و چشامو به زور میتونستم باز کنمنمیتونست حرف دل...ادامه مطلب
ما را در سایت حرف دل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 13771202monjez بازدید : 104 تاريخ : يکشنبه 17 فروردين 1399 ساعت: 2:21

- فراز؟- جانم؟لبم را گاز گرفتم تا نیشم باز نشود.- تو چرا این قدر نقاشی دوست داری؟به سادگی گفت:- تو چرا این همه نقاشی دوست داری؟- چون..خوب وقتی نقاشی می کشم می تونم دنیایی رو که می خوام بکشم و هر چی می حرف دل...ادامه مطلب
ما را در سایت حرف دل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 13771202monjez بازدید : 115 تاريخ : يکشنبه 17 فروردين 1399 ساعت: 2:21

خودمان را بتکانیمحداقل برای اینکه یه سال گذشته بشینیم علفای هرز ذهنمون رو برداریمو به جاش گل بکاریم.حداقل بخاطر یک سال بزرگ تر شدنمون.یعنی واقعا نمی ارزه؟؟نمی ارزه که دلامون و ذهنمونو خونه تکونی کنیم؟عاغا شاید شیشه خو حرف دل...ادامه مطلب
ما را در سایت حرف دل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 13771202monjez بازدید : 107 تاريخ : يکشنبه 17 فروردين 1399 ساعت: 2:21

یک صفحه جدید  چه بده شبای تیره تو زمستونای دلگیرچه بده که متهم شی بدون حتی یه تقصیرچه بده تو آسمونا اوج بگیری تا بمیریچه بده غرق سکوت شی تا ابد آروم بگیریچه بده دلای عاشق حس بودن رو ندارنچه بده دلای ارزون دیگه عا حرف دل...ادامه مطلب
ما را در سایت حرف دل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 13771202monjez بازدید : 402 تاريخ : يکشنبه 17 فروردين 1399 ساعت: 2:21